جایزه بهترین عروسک گردان صحنه ی بازی امروز اهدا شد
اما بهترین عروسک گردان این دنیا را منو تو انتخاب کردیم((شیطان))
و خدا با بهت به داوران نگاه می کند....و می گوید:چرا او چرا من نه؟
جایزه بهترین عروسک گردان صحنه ی بازی امروز اهدا شد
اما بهترین عروسک گردان این دنیا را منو تو انتخاب کردیم((شیطان))
و خدا با بهت به داوران نگاه می کند....و می گوید:چرا او چرا من نه؟
دویدیم و دویدیم برای رسیدن به هر کسو نا کسو هر چیزو ناچیزی
دریغ از یک قدم برای ظهور...
از وقتی تو فراموشم کردی فراموشی گرفتم
نمیدانم از فرط پیریست یا فشار عشق
می گذشتم از درگاه مسجدی
دست راست سجاده ای داشتو دست چپ کارتون!
خدا یا اینها چه ربطی دارد به هم؟؟
پیر زن بی چاره هر سه قدم یک بار روی کارتون می نشست
و دو باره راه می افتاد...................تا مسجد!
و مااااا؟؟؟
زنهار ، بی گدار نباید به آب زد
همدرد من ! عزیز من! ای مرد بینوا
آخر تو نیز زنده ای ، این خواب جهل چیست
مرد نبرد باش که در این کهن سرا
کاری محال در بر مرد نبرد نیست
زنهار ، خواب غفلت و بیچارگی بس است
هنگام کوشش است اگر چشم وا کنی
تا کی به انتظار قیامت توان نشست
برخیز تا هزار قیامت به پا کنی
(مهدی اخوان ثالث)
مهدی جان سلام .ای کاش آبی بود تا بیگدار به ان بزنی /از همدردو عزیز نگو ولی وای از کثرت مرد بی نوا/!مهدی جان من نیز خوابم ولی خواب خواب جهل نیست خستگی از مسافر کشیست/!مهدی جان در کهن سرای ما جنگ زیاد است هر روز هر طرف جنگیست برای لقمه نان !زنهار مهدی جان از تو بعید است که به ما انگ خواب غفلت بزنی من وقت خواب ندارم باید برای شهریه ی مدرسه ی بچه ام پول قرض کنم!مهدی جان من در جوانیم نخ نما شدم تو برو و قیامت را بپا کن من هم که پول شهریه را جور کردم می ایم!