وارث

ومی ترسم
از این چشم های بازم که بینا تر از فعل بیناســــت
چه شهادت ها که نــــــــــمی دهند در
یــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوم الحساب
............................................
اینجا دنبال دست نوشته های من نباش
دنبال من نوشته های دستم باش

پیام های کوتاه
  • ۲۱ دی ۹۱ , ۱۳:۲۱
    ؟
  • ۱۳ دی ۹۱ , ۱۴:۱۷
    قبر
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۱/۱۰/۲۱
    ؟
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۸ اسفند ۹۲، ۲۲:۲۴ - علی مجیر
    احسنت
نویسندگان

وارث

...و وارث ارث می برد سقوط آزاد را...

انرژیی که خدا می دهد وقتی بی استفاده بماند تبدیل می شود به گناه.

احمد باوی زاده
۰۶ مهر ۹۰ ، ۰۷:۲۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۴ نظر
حساب کردند 3هزار میلیارد یعنی هزینه ی 50سال مردم سومالی

بگذریم...

نیمه شب بود

من و بابا ذوقی داشتیم

کامران آمد

کامران دانشجو را می گویم

گفت احمدی در صدر

بابا تربت برداشت

سجده ای کرد طویل

بعد خوابید...

بابای من پولکی نیست

ولی می گفت اقتصاد را جفتو جور می کند

دوست داشتم یک لیوان نفت سر سفره ببینم

هوس کباب بختیاری با نفت تگری کرده بودم

امروز نهارمان نان بود با نان

سفره را فروخت با پولش نان خرید

نان سنگک نخورده بودم!!!

احمد باوی زاده
۰۴ مهر ۹۰ ، ۲۲:۵۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ نظر
وقتی تو در دنیا به واجباتت اکتفا می کنی

حق است خدا به اندازه ی واجبات زندگیت به تو بدهد

احمد باوی زاده
۰۳ مهر ۹۰ ، ۰۰:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ نظر
و امروز

رساندن در رسیدن است

که اگر به جایی نرسیده باشی با کدام ابزار می خواهی برسانی؟؟

که وقتی می رسانی، که برسی به این جمله(( باید برسانی))

احمد باوی زاده
۰۲ مهر ۹۰ ، ۲۰:۲۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر
آدم وقتی در اعتقاداتش کم می آورد

نماد ها برایش مَلّق می زنند

خوشکل جلوه می کنند

چه ستاره ی پنج پر  باشد چه دست بند یا زینب

احمد باوی زاده
۰۲ مهر ۹۰ ، ۱۳:۳۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۷ نظر
با سختی مدارا کن

که چقدر سختی ها بودند که با آسانی ،آسان شدند

احمد باوی زاده
۰۲ مهر ۹۰ ، ۰۶:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۵ نظر
این قوم ظرفیت تو را ندارند
غروب کن
پشت این ابر ها بمان فعلا
ببین عینک های دودیشان را که از بی ظرفیتی به چشم زده اند
یک بار شد از نورت تشکر کنند
یا هر روز بعد از خمیازه ی کسالت فریاد زدند
((چقدر هوا گرم است))
بگذار بچشند طعم ظلمت را در روووووووووووز روشن
بگذار بچشند طعم اسلام راکد شدن را
بگذار کمی با آدامس های لاویز خوش باشند
هی باد کنند و بترکانند
چه عیبی دارد چند روزی لب هایشان به هم بچسبد
به کجا بر می خورد با سر نوشابه یقول دو قل بازی کنند
هر چه اسم منصرف و غیر منصرف بود چسباندند به تو
اما حق استادی اصیل ترین اسمت  را به جا نیاوردند
و می نویسم آه...
احمد باوی زاده
۰۱ مهر ۹۰ ، ۰۲:۰۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ نظر
خوب

وسایل مورد نیاز برای یه اختلاس هیچی نیست به جز یه کتوشلوار(ترجیحا اتو کشیده)

حالا به بانک سر کوچه رفته 300میلیارد پول اختلاس کنید(ای بابا انقدر 0داره که من هم به اشتباه انداخت)

تبریک می گم شما یه اختلاس گر هستید

حالا اگر دوست دارید دزد خطابتون کنن کتوشلوارو در بیارید بعد هرچیزی رو که می خواید ببرید

   شما یه دزد حرفه ای، قاتل زنجیره ای، آدم ربا وکلی از این حرفا هستید بهتون تبریک می گم

احمد باوی زاده
۳۱ شهریور ۹۰ ، ۰۲:۵۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۷ نظر
امروز بزرگ شدن هنر نیست

در کوچکی بزرگی کردن هنر است

احمد باوی زاده
۳۰ شهریور ۹۰ ، ۱۸:۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۴ نظر
دیروز شلواری به جز خاکی نبــــود

،امروز من شلوار خاکی نـــــــدارم

دیروز بیسیم و کمیل و صادق نماد جنگ بود

امروز جزیک گوشی همراه چیزی  نــــــدارم

زیباترین نوایشان دیروز آهنگران بود

امروز نوایی زیبا تر از راک نـــــدارم

رئیس جمهور جنگ،رئیس جمهور خوبی بود

امروز در ایران رئیس جمهوری  نـــــــــــدارم

خاطراتش را ورق می زدم،بیست و اندی ترکش خورده بود

امروز ترکشی جز (رفیق بی کلک مادر) نـــــــــــــــــــدارم

دیروز جنگ فرهنگ، تیرو ترکش بود

امروز جنگ فرهنــــــــــــگی ندارم

راستی دکتر

ادبیات ضعیفـــــــــــــــــــــم را ببخش

من رئیس دفتری مثل مشایی ندارم

احمد باوی زاده
۲۹ شهریور ۹۰ ، ۲۳:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ نظر