نگو و مپرس انگار دادند دستو پا برای رفتن به سوی اضمحلال
پولش را کیسه کیسه خرج می کند برای چی قلم دار
آخر هم رتبه ی کنکورش می شود چند ملیونو نمیدونم چند هزار
خانه هم که رسید داد می زند مادر برایم شام بزار
بعد از این هم می شود عشق پیراهن های مدل دار
مادر التماس می کند بچه را از سر کوچه بردار
آمد آمد نیامد کول کن سرکوچه بقلی بزار
دست فروش محله سیاست مدار ریخته دونه هزار
سوفور محله رو دیدم سوار یه موتور دو هزار
اخبارش رسید اختلاس کرده سه هزار
رفتم مسجد کار فرهنگی کنم در حد سزار
گفتند :تا دوره ی بعدیه ریاست حالا بزاااااار
به رئیس دفترم گفتم دوستم مرد،برم مزار؟
با اخم گفت پَـ نَـ پَـ تابوتشو رو دوش من بزار
ای شعر نیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت