اگر هم در راهی از زبیر شدن بترس
اگر هم در راهی از زبیر شدن بترس
ولی برای کشف مغز خودم حاضر نیستم چند ساعت هم درد بکشم
خاکی ها رفت ولی خاطراتش هست هنوز
آنوقت که هنوز بچه بلاگفا بودی،گفتی یافتم،گفتم چی؟
گفتی 4 و خورده ای دامنه ی .ir
فردای آنروز کسی را تحویل نگرفت،یادش به خیر
یادش به خیر که پریدی در احسن المطالب ما و جنجال به پا کردی در پست دیـــــــــــــن،یادش به خیر
یادش به خیر آنروز ها که لینک تربت شده بودی(ghobe.ir امروز)به نصف روز نکشید ،آمدی صدر لینک ها
هنوز عددش خاطرم هست 114 بازدید در نصف روز
ما که دیدیم پرسیدیم چطور؟ جواب را نگویم بهتر است، فقط یادش به خیر
و چه دعوا ها که نداشتیم سر لینک کردنت در وارثــــــــ،هر چه گفتم تاوان دارد ،عذاب دارد به الله لینک کردنت
لینک شدی و دیدم پیام خداحافظیت را..
هیچ که نبودی پیر هسته بودی مدیرش بودی،مدیری که صفتی بهتر از خود نصبی لایقش ندیدم،یادش به خیر
یادم نرفت آنروز که مدیر فنی هسته را معرفی کردی ،کار پسندیده ای بود،ولی امروز آن مدیر مفقود الاثر شده
و یادش به خیر خاکی ها
برگرد خاطراتمان ته کشید خاکی ها...
...................................................................................................
این مطلب با تصرف و تغییرات نوشته شده و چیزی از ارزش های خاکی ها کم نمی کند
در این مطلب طنز و مزاح به کار رفته کسی به دل نگیره
این آه را خدا می خرد.....بیش تر از آن خیر
که باز شد دست هایش از بند
عید من مبارک
می بینی آفتاب گردانی که حیاتش به سوختن است
خواهر زاده:خان دایی.
خان دایی:جانم
خواهر زاده:من دوست دارم بزرگ شم،آدما کی بزرگ میشن؟
خان دایی:برا چی می خوای بزرگ شی؟
خواهر زاده:برای این که به همه دستور بدم
(بگذریم...توی این مکالمه یکی از علائم حیاتی بچه مشخصه و اون نیاز به مقبولیت)
دیــــــــــــــــــــروز
خواهر زاده:خان دایی
خان دایی:جانم
خواهر زاده:من دوست دارم بمیرم آدم ها کی میمیرن؟
خان دایی:چـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟
خواهر زاده:می خوام بمیرم که با روحم هر جا خواستم برم.
اح سنت به صدا وسیما
چقدر راحت ذهن بچه هارو خراب می کنن
ذهن خواهر زاده ی ما 5کیلو متر مونده که به جهنم برسه!!!