آرمان سالم :: وارث

وارث

...و وارث ارث می برد سقوط آزاد را...
پنجشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۰، ۱۱:۳۵ ق.ظ

آرمان سالم

((آرمان)) را کار دارم
خدا به ما قوه ی خیال داد
آدم استاد خیال کردن است اصلا به جز آدم کسی نمی تواند خیال کند
تا اینجا مشکلی نیست الحدولله
در ها را می بندیم
یک قلیان چاق می کنیم و زغال لیموی کویتی
با تفنگ بادی گنجشک هایی که روی اعصابمان نوک می زنند سر می پرانیم
به مادر نوام می خورانیم تا نکند  میان احسن المخیلاتمان بپردو طلب نان کند
حالا همه چیز محیاست برای خیالی که در آخر می شود آرمان ما
وقتی یک خیالی که تراوشش نمعلوم از کدام نا کجا آبادیست به سرمان می رسد، نامش را می گذارم آرمان
جالب اینجاست وقتی به پله های پایین تر از آرمان  می رسیم جوابی نداریم
مثل فکر کردن و شیوه هایش،فکری که بدون آن آرمانی هم نیست
آرمانی که مولود فکر است
حقیقت اینجاست
که وقتی خیال های نا سالممان می شوند آرمان های زندگی
دیگر نقطه را هم نمی توانیم در سطر ها بگنجانیم،یعنی اینقدر دور که در حسرت یک تابلوی ...kmتا آرمان می مانیم
خیالی که سال ها با دود اگزز سرو کار داشته
خبالی که مصالحش را صرف ساخت وال استریت ها کرده ایم
مهال است تولید آرمان کند ،آن هم از نوع سالم...
همین...



احمد باوی زاده
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

ومی ترسم
از این چشم های بازم که بینا تر از فعل بیناســــت
چه شهادت ها که نــــــــــمی دهند در
یــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوم الحساب
............................................
اینجا دنبال دست نوشته های من نباش
دنبال من نوشته های دستم باش

پیام های کوتاه
  • ۲۱ دی ۹۱ , ۱۳:۲۱
    ؟
  • ۱۳ دی ۹۱ , ۱۴:۱۷
    قبر
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۱/۱۰/۲۱
    ؟
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۸ اسفند ۹۲، ۲۲:۲۴ - علی مجیر
    احسنت
نویسندگان

وارث

...و وارث ارث می برد سقوط آزاد را...

آرمان سالم

پنجشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۰، ۱۱:۳۵ ق.ظ
((آرمان)) را کار دارم
خدا به ما قوه ی خیال داد
آدم استاد خیال کردن است اصلا به جز آدم کسی نمی تواند خیال کند
تا اینجا مشکلی نیست الحدولله
در ها را می بندیم
یک قلیان چاق می کنیم و زغال لیموی کویتی
با تفنگ بادی گنجشک هایی که روی اعصابمان نوک می زنند سر می پرانیم
به مادر نوام می خورانیم تا نکند  میان احسن المخیلاتمان بپردو طلب نان کند
حالا همه چیز محیاست برای خیالی که در آخر می شود آرمان ما
وقتی یک خیالی که تراوشش نمعلوم از کدام نا کجا آبادیست به سرمان می رسد، نامش را می گذارم آرمان
جالب اینجاست وقتی به پله های پایین تر از آرمان  می رسیم جوابی نداریم
مثل فکر کردن و شیوه هایش،فکری که بدون آن آرمانی هم نیست
آرمانی که مولود فکر است
حقیقت اینجاست
که وقتی خیال های نا سالممان می شوند آرمان های زندگی
دیگر نقطه را هم نمی توانیم در سطر ها بگنجانیم،یعنی اینقدر دور که در حسرت یک تابلوی ...kmتا آرمان می مانیم
خیالی که سال ها با دود اگزز سرو کار داشته
خبالی که مصالحش را صرف ساخت وال استریت ها کرده ایم
مهال است تولید آرمان کند ،آن هم از نوع سالم...
همین...

۹۰/۰۷/۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد باوی زاده

نظرات (۱)

۱۶ مهر ۹۰ ، ۱۸:۴۰ علی ریوندی
با سلام وبلاگ جالبی دارین از این که نظر دادید در وبلاگم ممنونم مطلب قشینگیه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی