نوشتم که نوشته باشم :: وارث

وارث

...و وارث ارث می برد سقوط آزاد را...
دوشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۰، ۱۲:۳۳ ق.ظ

نوشتم که نوشته باشم

این هارا که می گویم مختصِ مو جودیست دو پا به اسم آدم با صفت فراموش شده ای بر وزن اِفعال

 نگو و مپرس انگار دادند دستو پا برای رفتن به سوی اضمحلال

پولش را کیسه کیسه خرج می کند برای چی قلم دار

آخر هم رتبه ی کنکورش می شود چند ملیونو نمیدونم چند هزار

خانه هم که رسید داد می زند مادر برایم شام بزار

بعد از این هم می شود عشق پیراهن های مدل دار

مادر التماس می کند بچه را از سر کوچه بردار

 آمد آمد نیامد کول کن  سرکوچه بقلی بزار

دست فروش محله سیاست مدار ریخته دونه هزار 

سوفور محله رو دیدم سوار یه موتور دو هزار

اخبارش رسید اختلاس کرده سه هزار

رفتم مسجد کار فرهنگی کنم در حد سزار

گفتند :تا دوره ی بعدیه ریاست حالا بزاااااار

به رئیس دفترم گفتم دوستم مرد،برم مزار؟

با اخم گفت پَـ نَـ پَـ تابوتشو رو دوش من بزار

ای شعر نیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت



احمد باوی زاده
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

ومی ترسم
از این چشم های بازم که بینا تر از فعل بیناســــت
چه شهادت ها که نــــــــــمی دهند در
یــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوم الحساب
............................................
اینجا دنبال دست نوشته های من نباش
دنبال من نوشته های دستم باش

پیام های کوتاه
  • ۲۱ دی ۹۱ , ۱۳:۲۱
    ؟
  • ۱۳ دی ۹۱ , ۱۴:۱۷
    قبر
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۱/۱۰/۲۱
    ؟
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۸ اسفند ۹۲، ۲۲:۲۴ - علی مجیر
    احسنت
نویسندگان

وارث

...و وارث ارث می برد سقوط آزاد را...

نوشتم که نوشته باشم

دوشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۰، ۱۲:۳۳ ق.ظ
این هارا که می گویم مختصِ مو جودیست دو پا به اسم آدم با صفت فراموش شده ای بر وزن اِفعال

 نگو و مپرس انگار دادند دستو پا برای رفتن به سوی اضمحلال

پولش را کیسه کیسه خرج می کند برای چی قلم دار

آخر هم رتبه ی کنکورش می شود چند ملیونو نمیدونم چند هزار

خانه هم که رسید داد می زند مادر برایم شام بزار

بعد از این هم می شود عشق پیراهن های مدل دار

مادر التماس می کند بچه را از سر کوچه بردار

 آمد آمد نیامد کول کن  سرکوچه بقلی بزار

دست فروش محله سیاست مدار ریخته دونه هزار 

سوفور محله رو دیدم سوار یه موتور دو هزار

اخبارش رسید اختلاس کرده سه هزار

رفتم مسجد کار فرهنگی کنم در حد سزار

گفتند :تا دوره ی بعدیه ریاست حالا بزاااااار

به رئیس دفترم گفتم دوستم مرد،برم مزار؟

با اخم گفت پَـ نَـ پَـ تابوتشو رو دوش من بزار

ای شعر نیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت

۹۰/۰۷/۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد باوی زاده

نظرات (۳)

۱۱ مهر ۹۰ ، ۱۵:۲۶ سید صالح کمیلی
با سلام.
احسنت بر این تراوشات لا مکان
از خداوند متعال برای شما قلم راستین رو مسئلت دارم .در ضمن خوشحال میشم با نظرات سازنده ای که دارید باعث ارتقا وبلاگ من بشین.یا حق
سلام دوست عزیز وبلاگ خوب و قشنگی داری
به وبلاگ ما هم سربزن و حتما نظر بده
خبرهای داغ داغ داریم بدون سانسور
اگه تمایل داشتی کد بنر مجله ما رو از وبلاگ کپی کن و در وبلاگت بزار
مرسی عزیزم
"پ نه پ"! بشین ور دل من بزار!!!

(بزار = زاری کردن!)

حال کردی؟!

بروزم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی